محل تبلیغات شما



ناله های بابام هنوزتوگوشمه،راهروهای بیمارستان که غربت ازدیواراش میریزه وکمربابای منو میشکنه شده پاتوق بابااحمدم

بابااحمدناله هات جیگرموآتیش زد،من آسایش شماروباچه متاعی معامله کردم،خدامنونبخشه

توهمیشه پشتم بودی

کنارم بودی

نفس دخترموبعدازخدامدیون شمام بابایی

امامن چیکارکردم؟!

من کمرشماروخم کردم

تحقیرتون کردن ومن فقط تماشاچی بودم

بابااحمدوقتی بیهوش بودم حرفی شنیدم که حس کردم همه بدنم یخ زده

اون لحظه فقط برای شماغصه خوردم 

فقط شمارودیدم

بابااحمدکسی که همه دنیاموبخاطرش کنارگذاشتمو همه دنیاتونو بخاطرش نابودکردم برای بهترشدن حال من هنوزمردده توتصمیمی که شمامنتظرش هستی وبخاطرش اینهمه حرف میشنوی

بابااحمدمنوببخش که هیچکاری برادل شکستتون وکمرتاشدتون نکردم

حلالم کن بابااحمد

صدای ناله هاتون داغونم کرده

 


درمیان دردهای منقطعی که مادرمی کشید

درمیان شادی آمدنت،درممتدقدم هایی که برداشتی،

آرام آرام؛ازبطن مادرتابطن زندگی

درهمه این هاآمدنت جاری بود

دستهای پدردنیاشدوپاهای کوچکت پابه دنیاگذاشتند.

 

 

اکنون من و*او*دوپاره یک واقعیتیم؛ من:من!

*او*:مرگ


این بیقراری ها موندگارشدن وتموم شدنی نیستن 

چقدر بیانصافی روزگار

چقدرسنگدلی روزگار

بازی روزگار که میگن اینه؟

روزای سختی که کنارهم گذروندیم یادته روزگار؟

نارو زدی.ولی بازم نمیتونی منو ازصحنه بدرکنی

جانم به لب رسیده ،خزان تمام شده دردم به استخوان رسیده ولی ازصحنه نمیتونی منو بیرون کنی 

.

.

.آهای روزگار گوش کن 

توهم بازیتو ادامه بده منم میخوام توروبازی بدم 

نمیذارم دستموبخونی

کورخوندی

من نمیذارم غالب بشی

نمیذارم منوازپابندازی 

من یه چیزی دارم که تو هیچ بویی ازش نبردی روزگار

من عاشقم 

تونمیتونی بامن بازی کنی 

من تولحظه هام تورویاهام یه عزیزدارم

عزیزرویاهای من اگرمنو نبینه اگر من نباشم گریه میکنه

پس روزگار سنگدل فکرنکن میتونی منو ازصحنه خارج کنی وهربلایی دوسداری سرعزیز رویاهام بیاری 

.

دورت میزنم 

.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نشاط در مدرسه